صحبت کردن از مجموعه داستان های هری پاتر، به دلیل موفقیت های چشمگیری که به دست آورده و استقبال غیر قابل تصوری که از آن شده، بسیار سخت است.
عواملی چون ترجمه گسترده کتاب های هری پاتر در جهان، چاپ و توزیع در بیش از دویست کشور و ساخت بازی های رایانه ای آن و... هر گونه بحث درباره هری پاتر و داستان هایش را تحت شعاع قرار داده است. اگر کسی به نقد یا به عبارت صحیح تر بیان نکات منفی داستان های هری پاتر بپردازد، با بی اعتنایی، ناراحتی و حتی خشم طرف داران او مواجه می شود. در واقع ما در بین دو گروه قرار گرفته ایم، گروهی که هیچ نقد و نظری، غیر از تعریف و تمجید و ابراز علاقه را برنمی تابند و از سوی دیگر، گروهی که این داستان ها را ضد دین، مروج جادوگری، نژاد پرستانه و مضر برای کودکان می دانند و حکم به تکفیر، تحریم و حتی سوزاندن کتاب های هری پاتر می دهند.
واقعیت این است که نظر این دو گروه را باید بررسی کرد. شاید نتوان به طور کامل، دلایل یک گروه را در رد یا قبول این مجموعه پذیرفت. در واقع هری پاتر دارای نکات مثبت و منفی است و از جنبه های گوناگون می توان آن را بررسی کرد.
امروزه تب هری پاتر اوج گرفته و شور و هیجان برای دانستن پایان کار هری پاتر و ولدمورت به اوج خود رسیده است. در این فضا وارد شدن به مباحث نقد و بررسی، کار چندان معقولی نیست و نمی توان بدون تحت تأثیر فضا قرار گرفتن، منصفانه داوری کرد و بد نیست با پایان یافتن جلد هفتم هری پاتر، نگاهی دوباره به ماجرای هری پاتر بیندازیم و روی برخی نکات تأمل کنیم. با پایان یافتن ماجرا و فروکش کردن تب آن و فاصله گرفتن از این فضا شاید بهتر بتوان نقدهای مختلف درباره هری پاتر را شنید.
1ـ حقیقت این است که به نظر نمی رسد اتفاق هری پاتر چندان هم اتفاق باشد. زنی بدون این که قبلاً حتی یک داستان هم نوشته باشد، ناگهان فکری به ذهنش می رسد و در یک سفر چند ساعته با قطار، طرح داستانی هفت جلدی را می ریزد و شروع به نوشتن مجموعه ای می کند که خیلی زود ترجمه و در حدود 200 کشور پخش می شود و هالیود از روی آن ها فیلم هایی می سازد که آن فیلم ها هم با موفقیت روبه رو می شوند و باقی موفقیت ها که شما از آن ها آگاه هستید. در دنیای پیچیده امروز هیچ اثری حتی اگر بزرگ ترین شاهکار جهان باشد، به این سرعت و وسعت معروف نمی شود مگر آن که قدرتی پشت سر خود داشته باشد و مهم ترین مؤلفه قدرت دنیای امروز، تبلیغات است. دارندگان این مؤلفه هم بی جهت برای کسی یا چیزی سرمایه گذاری نمی کنند، مگر این که منافع آن ها را در زمینه های گوناگون مادی، فرهنگی، سیاسی تأمین کنند.
2ـ بعضی از چیزها در دنیای هری پاتر اگر خیلی خوش بین باشیم، باید بگوییم مبهم و سؤال برانگیز است. کاش پاسخی برای آن ها پیدا می شد. برای آشنایی بیش تر شما با موارد سؤال برانگیز، به برخی موردهای مبهم اشاره می کنیم:
الف) رنگ سبز از هر منظر و هر دیدگاه و هر سلیقه ای که نگاه کنیم، نشانه شادابی، طراوت و نشاط است، حال چرا در این داستان ها به جای سیاهی و مرگ، سمبل و نشانه جادوگران شریر قرار گرفته و لباس گروه اسیتونی که جادوگران مرگ خوار و بد هستند، سبز است. اشعه ای که از چوب دستی ولدمورت برای کشتن یا شکنجه افراد ساطع می شود، سبز است. در جایی از داستان یکی از دوستان هری پاتر از او می پرسد: «ایا از مرگ پدر و مادرت چیزی به یاد داری؟» او در جواب می گوید: « فقط نور سبزی را به یاد دارم که به سوی پدر و مادرم رفت و آن دو را کشت.»
ب) ولد مورت به خاطر این که قدرتش از بین رفته مخفی شده و در واقع دوران غیبتش آغاز شده، ولی همه منتظر آمدنش هستند. او بالاخره می اید و با علامت هایی که به دوستانش می دهد آن ها را به جایی خاص فرامی خواند تا تجدید قوا کند و با علامت هایی که می فرستد، ظهور مجددش را اعلام می کند. جالب این که در همه این زمان ها از او با عنوان اسمش را نبر یا کسی که می دانید، نام می برند. جالب تر این که محل اختفا یا غیبت لرد سیاه، کشور مسلمان آلبانی است. تنها نام اسلامی که در کتاب چهارم هری پاتر آمده، علی است. او شخصی است که هنگام قاچاق قالیچه پرنده دستگیر شده است. ایا این علامت ها به اعتقادات و باورهای ما درباره امام زمان(عج) شباهت ندارد؟
ج) در جلد اول کتاب، لرد ولدمورت در جسم یکی از معلمین مدرسه پنهان شده و این معلم برای پنهان کردن سر ولدمورت در طول سال تحصیلی از عمامه سیاه استفاده می کند. در ترجمه فارسی، مترجم به جای عمامه از واژه دستار استفاده کرده، اما در فیلم سینمایی آن عمامه سیاه کاملاً مشهود است.
3ـ باید به خاطر تهیه فیلم های هری پاتر توسط هالیود و بازی های کامپیوتری آن توسط شرکت ( EA ) و پیام هایی که القا می کند، نگران بود.
نظرات شما عزیزان: